• ×

12:44 مساءً , الخميس 19 مايو 1446

تا آرامش و اطمينان دلت .. بعدش چي ؟ شما آتئيست ها ؟ | حامد علي عبد الرحمن

بواسطة : admin
 0  0  367
زيادة حجم الخطزيادة حجم الخط مسحمسح إنقاص حجم الخطإنقاص حجم الخط
إرسال لصديق
طباعة
حفظ باسم
 تا آرامش و اطمينان دلت .. بعدش چي ؟ شما آتئيست ها ؟ | حامد علي عبد الرحمن به نام خداوند بخشنده و مهربان هيچ كس يا هيچ انساني نعمتي بزرگتر از قلب اطمينان بخش ، ايمان راسخ و آرامش عميق نصيبش نشده است . چرا اين مقاله ؟ - اگر مؤمن باشي ايمانت را زياد مي كند . - شايد براي ﭙاسخ دادن به آتئيست ها به برخي از آنچه در آن مقاله آمده است نياز داشته باشيد - اگر چيزي در دل داري ! اين بدون شك به شما كمك مي كند تا آن را خالص كنيد ، فيلتر كنيد و آن را به عقل و فطرت سليم برگردانيد . انسان موجودي متفاوت از بقيه موجودات زنده است ، از نظر قدرتي هاي و اختياراتي كه به او داده شده ، و در آزادي ، اداره و عقل متفاوت است . و در اين مقاله برخي از اين قدرت ها و توانايي هايي را كه خداوند به ما داده است ، سرمايه گذاري مي كنيم و از آن ها در فهم و دركـ استفاده مي كنيم . قبل از شروع ، ترجيح مي دهم بگويم : زماني كه ما در قرن بيست و يكم هستيم ، زماني كه علم ﭙيشرفت زيادي كرده ، انديشه بشري توسعه يافته و هوش انسان بارها و بارها چندين برابر شده است از همه شگفت زده مي شود ، و اگر بدانيد كه هنوز كساني هستند كه وجود خدا را با وجود اين همه ﭙيشرفت انكار مي كنند شگفت زده تر و متعجب مي شويد . ( ﭙسكال ) فيلسوف فرانسوي مي گويد : " كه تنها دو نوع انسان وجود دارد كه ما مي توانيم آنها را عاقل بناميم ، و آنها كساني هستند كه خدا را به دليل شناختن او عبادت و خدمت مي كنند ، و كساني كه به دليل عدم شناختن او در جستجوي او مي كوشند " . " شواهد علمي ، عقلي و فلسفي كه ( انتوني فلو )* را به نفي و رد الحاد سوق داد ، مفهوم [ طراحي هوشمندانه ] است كه از ربع آخر قرن بيستم ، محافل علمي ، فلسفي و مذهبي را در برگرفته است . و مفهوم طراحي هوشمندانه حول محور اين موضوع مي چرخد : اينكه منشأ وساختار جهان ، و همچنين ﭙيدايش حيات و موجودات زنده ، از ﭙيچيدگي بسيار بالايي برخوردار است كه احتمال وقوع تصادفي آنها را كاملا منتفي مي كند . و ايجاب مي كرد كه ﭙشت آن يكـ طراح باهوش ، آگاه و توانا باشد " . ( كتاب : سفر ذهن | د . عمرو شريف ) ( انتوني فلو ) همچنين مي گويد : " آنچه علم مدرن از ﭙيچيدگي شگف انگيز در ساختار جهان ثابت كرده است ، نشان مي دهد از وجود يك طراح هوشمند دارد. همچنين ، تحقيقات اخير در مورد منشا حيات ، كه ساختار بسيار ﭙيچيده و يكـ روش عملكرد شگفت انگيز به مولكول DNA را نشان مي دهد ، الزام طراح هوشمند را تأييد مي كند ". ( مرجع قبلي ) * انتوني فلو : او نامي شاخته شده در زمينه هاي فكري ، فلسفه وآتئيست است ، و يكي از بزرگترين آتئيست ها عصر مدرن به شمار مي رود ... و ﭙس از رسيدن به سن هشتاد سالگي اعلام كرد كه به وجود خدايي ايمان آورده است و كتابي با عنوان ( خدايي هست ) نوشت . اين مفهوم ( منظورم مفهوم طراحي هوشمند است ) توسط گروهي برجسته از زيست شناسان ، فيزيكدانان ، دانشمندان شيمي و رياضيات و همچنين گروهي از فيلسوفان ﭙذيرفته شده است ... و اگر ترس از طولاني شدن نبود ، ده ها متن مؤيد اين مطلب را به شما مي رساندم . و برخي از آنها را در اين مقاله براي مرجع قرار خواهيم داد ... ﭙيشرفت ذهني انسان او را در نتيجه گيري ، تحليل ، نقد و رويكرد باهوش تر مي كند ، به گونه اي كه نيازي به شواهد فيزيكي براي وجود خدا ندارد. آتئيست ها امروزي ما را به ياد اولين دوران ﭙيش از اسلام مي اندازند ، كه در آن مردم از ﭙيامبران خود شواهد مادي و ملموس دال بر وجود خدا مي خواستند ، تا جايي كه مي گفتند [ خداوند آشكارا به ما نشان داد ] . اينكه انسان ها در دوران هاي گذشته از هوش كمتري برخوردار بودند و همين امر باعث شده بود كه وجود خدا را انكار كنند . ذهنشان ، يا بگوييم هوش فروتنشان ، باعث شد كه بازگشت زندگي به انسان را ﭙس از متلاشي شدن بدنش دركـ نكنند . انكار آنها و تقاضايشان دليل مادي باعث شد كه خداوند> جل جلاله و تباركـ و تعالي< ﭙيامبران ﭙي در ﭙي برايشان بفرستد تا بشارت و انذار را به عنوان رحمتي از جانب خدا و مهرباني به آنان برساند . و شايد خداوند رسول و دو رسول را همزمان يا زمانهاي نزديكـ فرستاد ، و چون انسانها به دليل تنگـ نظري و كوته نظريشان به دليل و مداركـ مادي محسوس نياز داشتند و به همين دليل است كه شواهد و معجزاتي كه ﭙيامبران و رسولان آورده اند ، دليل مادي بوده است ، مانند شتر صالح عليه السلام ، عصاي موسي عليه السلام و سفره عيسي عليه السلام ،.... و غيره . سﭙس به ﭙيشرفت انديشه بشري توجه مي كنيم و اين نتيجه طبيعي ناشي از انباشت ها فرهنگي و ادنشي است . هر نسلي كه مي آيد ، فرهنگ و دانش خود را بر اساس فرهنگ ، دانش ، اطلاعات و تجريبات كساني كه ﭙيش از آن نسل بوده اند مي سازد ، بنابراين دانش رشد مي كند و هوش افزايش مي يابد. و بنابراين در مي يابيم كه ﭙيامبر ما محمد > صلي الله عليه و سلم <معجزه يا آيه اي صرفا مادي نياورده است مانند ﭙيامبران قبل از خود آورده اند. و ﭙيامبر> صلي الله عليه و سلم <با يكـ آيه و يكـ معجزه زباني و عقلي آمد كه بيش از اينكه آيه مادي باشد از شعور وعقل انسان حرف زدن و بحث مي كند. و دوره هاي زماني بين رسول و رسول نيز متفاوت و از هم جدا شد . و خاتم آنها ﭙيامبر اسلام حضرت محمد > صلي الله عليه و آله و سلم <بود زيرا كه در علم و معرفت خداوند عقل و دركـ مردم بيشتر شده و نيازشان به كسي كه آنها را به سوي وجود خداي خالق راهنمايي كند كمتر شده است . بنابراين اكثر كساني كه منكر وجود خالق در زمان هاي بعد – قرن بيستم – هستند، از روي ناداني آن را انكار نمي كنند ، بلكه ار روي تكبر و لجاجت و مغالطه آن را انكار مي كنند . تعداد بسيار كمي از روي ناداني خالق را انكار مي كنند و به همين دليل است كه من مي گويم : اكثر آتئيست ها در زمان كنوني ما اگر نگوييم همه آنها جوان هستند و از نظر دانش نيز جوان هستند . خداوند متعال نيازي به دليل بر وجود خود ندارند . و بسيار شرم آور است و بلكه از روي بي ذوقي و بي ادبي با خداوند است كه براي اثبات وجودشان تلاش كنيم .زيرا اين يكي از ثابت ها ، مطلق ها ، فرض ها و حقايقي است كه فطرت سليم و دركـ سليم بر آن دلالت مي كند . و هيچ چيز در فهم ها صحيح و درست نيست ، اگر روشنايي روز نياز به دليل و مدركـ داشته باشد . هر كه مي خواهد خدا را بيابد ، ابتدا در درون خود جستجويش كند ، ناگزير او را خواهد يافت و سﭙس او را در همه چيز ( در گل سرخ ، در ﭙروانه ، در كوه هاي بلند ، در اسمان ، در ابرها ، در اتم و در سلول .....و غيره ) ﭙيدا خواهد كرد . و شواهد و دلايل هاي بيروني كه ما ارائه مي كنيم ، فقط از درو راه اطمينان دل من هستند . اين مقدمه اي براي موضوع ما بود و به دلايل ها و نشانه هاي بيشتر : آتئيست ها بر نظريه الحادي خود تكيه مي كنند كه جهان و زندگي به طور تصادفي به عنوان يكـ بسط يا وابستگي به نظريه تكامل دارويني ﭙديد آمده اند و حقيقت اين است كه اين يكـ تحريف آن نظريه است ، و نظريه تكامل وجود خالق را انكار نكرده و با تصور وجود خالق منافاتي ندارد ، بلكه از آن حمايت مي كند . و خلاصه اي تفسير آنها از اين نظريه : كه زندگي در نتيجه يكـ جهش تصادفي شروع شد و به دنبال آن جهش هاي تصادفي كه منجر به اين تنوع عظيم در موجودات زنده شد. بسيار از دانشمندان به اين تفسير ﭙاسخ داده و به نقد و رد آن ﭙرداخته اند و ﭙاسخ ها نيز منطقي و علمي بوده است . چنان كه كتاب ها و مجلدات زيادي در اين باره نوشته شده و مقالات و مقالات ﭙژوهشي فراواني به رشته تحرير درآمده است . و سخنراني ها وسمينارهاي زيادي در اين زمينه نيز برگزار شد . كه در چنين مقاله مختصري و كوتاهي قابل ارائه نيست . اما من برخي از آنها را براي شما انتخاب كردم و آنها بس است ، براي كسي كه فكر و انديشه خود را كار مي كند و حقيقت را جستجو مي كند كافي است. و اما كسي كه در جستجوي آنچه با هوس ها ، عقده ايش رواني يا افكار مريض خود موافق است ، مجلدات و كتاب ها او را كفايت نمي كند ، حتي اگر زياد باشد . اگر انديشه هاي الحادي را تأمل كنيم ، در مي يابيم كه وجه اشتراكـ آن ها شور و هوس و اشتياق است . و بنابراين آنها خوستار آزادي هستند ، همانطور كه ادعا مي كنند محدوديت يا سركوب آزادي هاي خود را نمي خواهند . كه آنها اديان را به عنوان قيموميت و مداخله در زندگي خصوصي خود مي بينند او سوي ديگر نمي توانند از قوانين ساخت بشري كه كشورهايشان وضع مي كنند فرار كنند. و به همين دليل است كه يكي از آنها جرأت انتقاد از دين و خدا را دارد ، اما جرأت نمي كند از دولت انتقاد كند يا از قوانين آن عدول كند . وبنابراين ، مبارازه با دينداري براي رهايي از محدوديت ها بي معني است ، زيرا محدوديت ها به هر حال وجود دارد . همچنين يكي از وجوه مشتركي كه آتئيست ها مي خوانند عدالت است . و آنها مي بينند كه جنگـ ها ، بلاها ، فقر و گرسنگي با عدل الهي مطابق دركـ آنها ناسازگار است . و اين دركـ بسيار ضعيف است كه ناشي از كوته نظري در وقايع و رويدادهاي به طور كلي است . دستيابي به عدالت مطلق در بين انسان ها در اين دنيا ( ﭙول ، سلامت ، قدرت و اختيار ) با منطق غير ممكن است . به دليل قابليت هاي مختلف و متفاوت غير ممكن است. و بنا براين عدل مطلق در آخرت ( قيامت ﭙس از مرگ ) خواهد بود . يعني هر كس در دنيا چيزي را از خود محروم كند ، درآخرت حق خود را به طوري كامل مي گيرد . و از اين رو ، انكار انديشه اي آفرينده و خدا ، عدالتي را كه به دنبال آن هستند ، تضعيف مي كند . از جمله مشاهداتي كه بر بسياري از خداناباوران صورت گرفت مبني بر اينكه آنها كمبود يا عقده كمبودي دارند ، مانند ( بيماري ها ، ناتواني ها ، محروميت ها ، مشكلات رواني يا مشكلات اجتماعي ، ....و غيره ) . و آنها به همين دليل خشم خود را بر خدا مي ريزند و او را انكار مي كنند. و اين ما را به ياد زني مي اندازد كه ﭙنج فرزندش فوت مي كردند ، هر سال يكي نفر از آنها بيمار مي شد و بعد مي مرد . و دركـ ناچيزش باعث شد كه بگويد اگر خدايي وجود داشت ، او اجازه نمي داد همه فرزندانم بميرند . ﭙس او به خدا كافر شد زيرا ذهنيت او طاقت نياورد و دركـ نكرد كه چه بر سر او آمده است . مثال ديگر ( ستيفن هوكينج) ، فيزيكدان معروفي است كه ﭙرچمدار آتئيست مدرن است و از نظر جسمي به طور جدي معلول است . و كسي كه در نظريات و تفاسير او تأمل كند ، نفرت خودش را نسبت به خدا احساس مي كند . و ( ستيفن ) از اين رو در انكار خدا مي كوشد تا جايي كه از خودش مسخره مي كند . او چه مي گويد : هوكينج ، ظهور جهان ما و جايگزيني نقش خالق را با اسطوره اي چندجهاني توضيح داد . آيا مي دانيد ( هوكينج ) ، به محاسباتش در كتاب خود ( طرحي بزرگ ) چند جهان را فرض كرده است ؟ ، و اين تنها براي فرار از شناخت خالق قادر متعال ، و عظمت او است كه نيوتن ، انيشتين ، ماكس بلانك و ديگر بزرگان فيزيكـ به آن احترام مي گذاشتند . ﭙاسخ اين است كه او فرض مي كند (10 ^ 500 ) يعني 10 به قدرت 500 ، جهان وجود دارد .!!!! و اين درست مانند اين است كه يكـ ماشين برچيده شده را به كوچكترين ميخ آن بياوريد و تمام قطعات را جلوي خود بگذاريد ، سﭙس يكـ خداناباور از شما بﭙرسد : چند احتمال و امكان رياضي براي نصب اين خودرو و راه اندازي آن تصادفي است ؟؟ . سوال در اصل اشتباه است و ﭙاسخ از نظر رياضي غير ممكن است !! زيرا قطعات به خودي خود حركت نمي كنند ، روي هم قرار نمي گيرند و وارد به يكديگر نمي شوند مگر با اقدام يكـ سازنده متخصص است .!!! توجه داشته باشيد كه ما در مورد ساخت قطعات به صورت قطعه قطعه و تكه تكه صحبت نمي كنيم ، بلكه فقط در مورد مونتاژ آنها صحبت مي كنيم . و اگر مونتاژ آن كاملا تصادفي غير ممكن است ، چگونه مي توانيد آن را قسمت به قسمت با اندازه ها وكاركردهاي مختلف و هر قسمت را متناسب با ديگري بسازيد ؟ !!! در اینجا شواهد بیشتری وجود دارد: اول از همه، من فقط می خواهم اجزای یک سلول زنده را در نظر بگیرید ... غشاء، سیتوپلاسم، هسته، اندامک ها، شبکه آندوپلاسمی، اسیدهای آمینه DNA .... و غیره. در حجره ای که با چشم دیده نمی شود، کتاب ها و مجلداتی نوشته شد و تبدیل به علمی مستقل شد که در دانشگاه ها تدریس می شد. آیا ممکن است همه این اجزا و عناصر در یک زمان با این کارکردها به طور تصادفی ترکیب شوند.. این از نظر علم غیرممکن است.. و وقتی می گویم از نظر علم منظورم این است (که علم شرایط سختی گذاشته است تا همه این عناصر و کارکردها با این قوام و این شرایط عملکردی مواجه می شوند که تأیید می کند که امکان ندارد همه آنها تصادفی جمع شوند) و اگر برای استدلال بپذیریم که آنها تصادفی جمع شده اند ، اگرچه ذهن چنین نمی کند. قبول کنید و همین طور علم را می گویم اگر برای استدلال قبول کنیم که جمع شدند. بر اساس تئوری تکامل، جهش*های تصادفی باعث می*شوند که به*طور تصادفی تولید مثل کنند و سپس از طریق انتخاب و انتخاب طبیعی انتخاب شوند. اگر بپذیریم که این امر مسلماً در یک بخش از زندگی - در یک اندام - بدون بقیه اعضای بدن اتفاق می افتد. نحوه ظاهر شدن سایر اعضا را بگویید. کبد، قلب، کلیه*ها، ریه و غیره مهم*ترین و غیرممکن*ترین سوالی که می*توان به آن پاسخ داد این است که هماهنگی بین جهش*های تصادفی بین اندام*های مختلف، جهش*های تصادفی بین دو یا سه عضو که باعث ایجاد ارتباط متقابل، سازگاری شده است، چگونه بوده است. ، هماهنگی و توافق علیرغم سختی این امر، اما تخلفی است که می توان از آن گذشت، اما جهش تصادفی در بیش از صد عضو ارگانیسم به طور همزمان رخ داد و متناسب و به هم پیوسته و توافق شده است که یک عملکرد را انجام دهند. .. این از نظر علمی غیر ممکن است. به معنای واضح تر، یک جهش تصادفی در قلب، به عنوان مثال، که با عملکرد خود و در عین حال با عملکرد ده ها عضو دیگر سازگار و مطابقت دارد. این نمی تواند تصادفی باشد. این همه قوانین احتمالات طبیعی را زیر پا می گذارد. . و اگر بپذیریم که آن هم بحثی در مورد یک موجود است، هر چند همان طور که اشاره کردیم محال است.. در اینجا سوالی مطرح می شود که نظریه تکامل نمی تواند به آن پاسخ دهد. ازدواج چگونه اتفاق افتاده است؟ همه کسانی که سعی در توضیح آن داشتند، منظورم ازدواج، توضیحات ضعیف و غیرمنطقی بود. جانداری که بتواند خود به خود تولید مثل کند و نسل خود را حفظ کند، نیازی به ارگانیسم دیگری برای تولید مثل با آن ندارد، این یک قانون بسیار مهم است، به خصوص در قانون انتخاب یا انتخاب طبیعی، باعث می شود موجودی به موجود دیگری نیاز داشته باشد، این باعث ضعیف شدن او و کاهش قدرتش می شود، برمی گردم و می گویم: این جفت چگونه ایجاد شد؟ و چرا لازم بود؟ این مسئله زناشویی بزرگترین گواه بر بطلان، ناسازگاری و بی اهمیتی نظریه تصادفی تکامل است، بلکه یکی از بزرگترین نشانه های معجزه الهی است. لذا در قرآن بیش از یک جا به آن اشاره شده است. ممکن است در یک ارگانیسم از جهش های تصادفی فراتر رود، اما بین دو ارگانیسم مجزا که هرگز نمی توانند اتفاق بیفتند، زیرا طبق نظریه تکامل، این موجود جهش مستقل خواهد داشت و این موجود نیز دارای جهش مستقل خواهد بود. چگونه جهش بین دو ارگانیسم مجزا به وجود آمد تا مکمل یکدیگر بخصوص در عملکردهای حیاتی باشند.به سیستم تولید مثل، بارداری و زایمان نگاه کنید. این هماهنگی و این مکمل نمی تواند نتیجه جهش های تصادفی باشد همچنین، اگر گونه ها با جهش از یک گونه به وجود آمده اند، چرا ما در همه جا بی نهایت شکل انتقالی را نمی بینیم؟ با توجه به آنچه در این نظریه بیان شد، باید تعداد بی نهایت شکل انتقالی وجود داشته باشد... پس چرا آنها را به تعداد بی شماری در پوسته زمین برای موجودات در مراحل انتقالی مدفون نمی یابیم، چرا فقط موجودات را نمی یابیم. با رشد کامل، اندام ها و عملکردها؟ بلکه موضوع فراتر از آن است. ما گفتیم که سلول زنده در ساختار خود بسیار پیچیده است به طوری که اجزای ساختار و عملکردهای مختلف آن به طور تصادفی به هم نمی رسند، اما با پشتکار در چالش، این همه تلاش را کوتاه می کنیم. - شرایط و جهش های تصادفی - و یک سلول آماده با رشد کامل و ترکیبات و عناصر - یعنی از همه نظر آماده - اما از موجود زنده کنده می شود - به محض جدا شدن از موجود زنده. زندگی از دست می دهد - آیا کسی می تواند به زندگی بازگردد؟ اگرچه در اجزا و عناصر خود آماده است، اما نیازی به جهش و شرایط ندارد. (ای ملحدین، آن را آماده و زنده کنید) .. این ممکن نیست، اما غیر ممکن است. بنابراین مسئله حیات یک مسئله بسیار عمیق است، نه فقط یک سلول، آنزیم، هسته و جهش، بلکه بسیار عمیق تر است و این تایید می کند که نمی تواند به طور تصادفی تشکیل شود. یک مسئله مهم هم هست - من هم می بینم - که تئوری تکامل تصادفی را تضعیف می کند، یعنی احساسات... احساسات خیرخواهی مانند عشق، مهربانی، نوع دوستی و رحمت... اینها با نظریه تکامل که بستگی دارد در تضاد است. در مورد انتخاب یا انتخاب طبیعی انتخاب طبیعی یعنی زندگی در جنگل به معنای بقای بهترین هاست. احساس شفقت و نوع دوستی از کجا آمده است؟ این نکته ای است که در موضوع تکامل باید به آن توجه کرد. تکامل، سازگاری و جهش که در برخی از موجودات زنده در نتیجه تغییر شرایط و محیط رخ می دهد، این یک تحول هوشمندانه است که حاصل خالق توانا و دارای عاقل و عاقل است. اراده. بلکه دلیل بر توانایی خداوند متعال است. اثبات میمون*: قاعده فلسفی می*گوید: یک برهان فلسفی در صورتی کامل تلقی می*شود که ادله صدق نظر با دلایل اشتباه نظر مخالف ترکیب شود. به همین دلیل است که من از دانشمند جرالد شرودر (دکترای فیزیک هسته*ای و universe) ردیه در کتاب علم الله خود) برهانی که آن را «برهان میمون» می نامند. کسانی که این دیدگاه را دارند، احتمال به وجود آمدن اتفاقی زندگی را به گروهی از میمون*ها تشبیه می*کنند که دائماً روی صفحه*کلید کامپیوتر می*کوبند، و استدلال می*کنند که میمون*ها می*توانند تصادفی، در یکی از تلاش*های بی*پایان خود، شعری از غزل شکسپیر را تایپ کنند. ، شرودر رد خود را با ارائه آزمایشی که توسط شورای ملی هنر بریتانیا انجام شده بود آغاز می کند که در آن محققان شش میمون را به مدت یک ماه در قفس قرار دادند و پس از آموزش ضربه زدن به دکمه های آن، یک صفحه کلید کامپیوتر را با آنها گذاشتند. نتیجه 50 صفحه نوشته شده بدون یک کلمه صحیح بود، حتی اگر این کلمه یک حرف مانند A بود، توجه داشته باشید که باید قبل از حرف A یک فاصله و بعد از آن یک فاصله وجود داشته باشد تا بتوانیم آن را یک کلمه در نظر بگیریم، و اگر صفحه کلید شامل سی کلید است که امکان به دست آوردن کلمه از یک حرف به طور اتفاقی در هر بار تلاش 1/27000 می شود.   پس از آن، شرودر این احتمالات را در شعر (سونات) شکسپیر اعمال کرد و نتایج ارائه خود را به شرح زیر بیان کرد: 1- حروف شعر را شمردم 488 حرف پیدا کردم. احتمال اینکه با زدن دکمه های پنل کامپیوتر روی این سونات (عنوان شعر) به طور اتفاقی به دست بیاوریم (یعنی 488 حرف به همان ترتیب غزل هستند) چقدر است؟ احتمال یک تقسیم بر 26 ضرب در خودش 488 برابر است 2- که معادل 10 (-690) است. هنگامی که دانشمندان تعداد ذرات جهان (الکترون، پروتون و نوترون) را شمارش کردند، 10 (80) را یافتند، یعنی یکی با 80 صفر در سمت راست. این بدان معنی است که ذرات کافی برای اجرای آزمایش ها وجود ندارد و ما به 10 (600) ذره دیگر نیاز خواهیم داشت. 3- و اگر تمام مواد هستی را به تراشه های کامپیوتری تبدیل کنیم که وزن هر یک از آنها یک میلیونیم گرم است و فرض کنیم هر تراشه می تواند به جای میمون ها با سرعت یک میلیون تلاش در ثانیه تلاش کند. دریابید که تعداد تلاش هایی که از زمان خلقت جهان انجام شده است 10 (90) تلاش است. یعنی مجدداً به یک جهان 10 (600) بزرگتر یا به همان میزان بیشتر از جهان نیاز خواهید داشت! به طور تصادفی قانونی وجود دارد (قانون احتمالات) بنابراین متخصصان هر شاکی را رها نکردند تا آنچه را که می خواست بر جهل خود و پراکندگی مدارک خود بپوشاند به آن نسبت دهند. با این ارائه توسط شرودر، استدلال عقلانی که الحاد بر آن استوار است کاملاً فرو ریخت. و اگر به این قدرت اثبات ارائه شده توسط پیچیدگی عظیم در ساختار جهان و کار مولکول DNA را اضافه کنیم، آنگاه اثبات فلسفی و علمی وجود خدای حکیم و توانا را خواهیم داشت. از کتاب - خدایی هست / آنتونی فلو - ترجمه عمرو شریف در کتاب سفر ذهن آنتونی فلو می گوید، تکرار می کنم: سفر من به خدا یک سفر کاملاً ذهنی بود. من برهان را به جایی که مرا رساند دنبال کردم و این بار مرا به خدای زنده ای رساند که خودبسنده، ابدی، غیر مادی، همه جا حاضر، دانای مطلق، قادر مطلق است» (مقاله ای با عنوان تفکر علمی و دین / پروفسور دکتر عثمان حمود ) همچنین که ثابت می کند جبر مقدر و مکتوب و محاسبه شده است و تصادفی نیست.رویا – خواب – انسان رؤیایی را می بیند که بعد از زمانی مانند سحر می آید.. اگر وقایع مکتوب و مقدر نبودند چگونه ممکن بود چنین اتفاقی بیفتد. ? هر چقدر هم که سعی می کنند از طریق ضمیر ناخودآگاه یا حالت روانی آن را توضیح دهند، شاید بتوان برخی از آنها را با این منطق توضیح داد. اما بسیاری از رویاها نمی توانند نتیجه ضمیر ناخودآگاه باشند. ضمیر ناخودآگاه نمی تواند نادیده ها را پیش بینی کند، افرادی که هرگز در زندگی خود ندیده اید و هرگز آنها را ندیده اید، آنها را در خواب می بینید و سپس آنها را در واقعیت به همان شکلی می بینید که در خواب دیدید، همچنین رویدادها، موقعیت ها و جاهایی که انگار کپی شده اند این نشان می دهد که زندگی به جهش های تصادفی واگذار نشده است، بلکه دقیقاً محاسبه شده است. خداناباوران اغلب به خود می بالند که جهان بر اساس قوانین فیزیکی ثابتی که بر آن حکومت می کند... اگر بیندیشیم، متوجه می شویم که این قوانین یکی از بزرگترین شواهد وجود خالق هستند. قوانین، قوانین فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی گرانش، حرکت، سرعت، فشار، صدا، نور و عناصر... اینها قوانین ثابتی هستند، قانونی که به معنای مقادیر و قوانین ثابت است. ما نمی توانیم قانون را قانون بنامیم مگر اینکه ثابت باشد. در اینجا سؤال این است که آیا ممکن است قواعد پایدار در نتیجه تصادف و تصادف به وجود بیایند، تصادف و تصادف هرگز آنها را ثابت نمی کند، تصادفی بودن آنها را تغییرپذیر می کند و این ماهیت قانون را از آنها نفی می کند؟ از آنجایی که آنها قوانین ثابتی هستند، این نشان می دهد که آنها از شاخه ای نیامده اند و نتیجه تصادفی نبوده اند. با علما: آلبرت انیشتین: نویسنده نظریه نسبیت که نامش مترادف با نبوغ است، درباره خدا چه می گوید: انیشتین به آفریدگاری معتقد است که همه جا حاضر، قادر مطلق، قادر مطلق، بی حد و مرز زمان یا مکان است. کافی است باور او را ثابت کنیم که جمله معروف او «خدا تاس نمی*زند» یعنی قوانین ریاضی، فیزیک یا شیمی هرگز اشتباه نمی*کنند» (سفر عقل / عمرو شریف... خدا بازی نمی*کند). تاس یعنی کار تصادفی نیست... در این یک مسابقه را بنگرید مراد با قول حق تعالی است: و ما خلقت السموات و الارض و ما بینهم لم لکم. آیزاک نیوتن: اگرچه قوانین حرکت و گرانش مشهورترین اکتشافات نیوتن است، اما او نسبت به در نظر گرفتن جهان فقط یک ماشین هشدار داد و گفت که گرانش حرکت سیارات را توضیح می دهد، اما توضیح نمی دهد که چه کسی سیارات را حرکت می دهد. خدا بر همه چیز حکومت می کند و همه چیزهایی را که وجود دارد یا می توان انجام داد می داند. ورنر هایزنبرگ: یک دانشمند آلمانی می گوید: آنچه سوزن مغناطیسی را کنترل می کند تا به سمت شمال و جنوب مستقر شود، این یک سیستم تأثیرگذار است که توسط نیرویی خردمند و توانا اداره می شود، نیرویی که اگر از وجود ناپدید می شد، نسل بشر توسط آن جارو می شد. مصیبت های وحشتناک، مصیبت هایی بدتر از انفجارهای هسته ای و جنگ های نابودی. داروین: زیست شناس معروف.. نویسنده نظریه تکامل او در زندگی نامه خود این موارد را ثابت کرد: بسیار دشوار و در واقع غیرممکن است که تصور کنیم جهانی به بزرگی جهان ما، و در آن موجودی وجود دارد که دارای توانایی های عظیم انسانی ما است، ابتدا به طور تصادفی یا به این دلیل پدید آمده است. نیاز مادر اختراع است. و وقتی به اولین دلیل پشت این وجود به اطرافم نگاه می کنم، انگیزه می یابم که با ذهنی هوشمند بگویم و بنابراین به وجود خدا ایمان دارم. به این کلمه بسیار مهم توجه کنید. و برای چه کسی برای نویسنده خود نظریه تکامل، این ذهن را به هوش می آورد تا در سخنان ماتریالیست های ملحد که از این نظریه سوء استفاده کرده و مطابق با هوس های خود تفسیر کرده اند تأمل کند. داروین زمانی که نظریه یا فرضیه ای را در مورد آن تنظیم کرد. تکامل، او آن را از دیدگاهی کاملاً علمی که با ادیان در تضاد نیست، مطرح کرد. داروین سعی کرد تکامل موجودات زنده را توضیح دهد و نگفت که بدون خالق شروع شده است یا به طور تصادفی یا تصادفی رخ می دهد. حتی چیزی را که داروین نگفته به او نسبت دادند.آن را دینی غیر الهی کردند. دیرینه شناس بزرگ چینی جین یوان شن در این زمینه گفت: در چین می توان از داروین انتقاد کرد اما نمی توان از دولت انتقاد کرد و در آمریکا می توان از دولت انتقاد کرد اما نمی توان از داروین انتقاد کرد. جامعه علمی پذیرفته است که شما به سرعت نور یا قدر گرانش (که ثابت های علمی هستند) شک دارید، اما نمی پذیرد که به داروینیسم شک کنید. در واقع، اساتید دانشگاه در ایالات متحده که مخالف داروینیسم هستند به کارهای اداری ارجاع داده می شوند و از تدریس به دانشجویان منع می شوند. لعنتی، سخنان علما را با این بیان منطقی فیلسوف جان فاستر، استاد فلسفه دانشگاه آکسفورد در کتاب (خداوند خالق قوانین) به پایان می بریم. اگر به وجود قوانین طبیعت اعتراف کنیم، این قاعده مندی را می توان به سادگی و با وجود خدای حکیم و توانا به طور کامل توضیح داد. آنتونی فلو می گوید: اگر خدایی هست که سرنوشت انسان را کنترل می کند، احمقانه است که او را نشناختیم و روی لذت او کار نکنیم، و اگر نتوانیم فراتر از ماده ای را که با حواس خود درک می کنیم، درک کنیم. مغز و تمام سلول های موجود زنده تشکیل شده است، این بدان معنا نیست که نیرویی وجود ندارد که به این ماده حیات و بصیرت بدهد، بلکه فقط به این معنی است که حواس ما قادر به درک مستقیم آن نیستند. شریف (1390، ص 93) سخنان این علما را این گونه خلاصه می کند: «دانشمندانی که به حکمتی الهی در پس عالم اعتراف می کنند، برای دفاع از یک مفهوم فلسفی برهانی ارائه نمی کنند، بلکه واقعیتی را بیان می کنند که علم جدید نشان داده است. و بر اذهان منطقی منصف تحمیل می شود، با استدلالی که من آن را الزام آور و ناتوان می دانم. (تفکر علمی و دین / پروفسور عثمان حمود) و با این حال دوستان عزیز.. مطالب زیادی در این مورد جمع آوری کرده بودم، اما ترجیح دادم مختصر باشم، مخصوصاً که همین معنی را می رساند و همان حقیقت را تأیید می کند.. با خود گفتم هر که قانع نشود دلیل قبلی با وجود روشن بودن، متکبرانه است، نه طالب علم است و نه حقیقت را می خواهد، و لذا انحراف کمکی نمی کند. شاید به مقاله یا بحث دیگری نیاز داشته باشیم که به سوالات عمیق مرتبط با این موضوع مانند (خیر و شر، مدیریت و انتخاب، مرگ و قیامت و...) پاسخ دهد، اما اکنون محل بحث ما نیست. . هدف اصلی مقاله ما اثبات این است که جهان بیهوده خلق نشده است و یک طراح هوشمند و یک نیروی بزرگ، توانا و مسلط وجود دارد که همه چیز را کنترل می کند. او خداوند متعال و تبارک و تعالی است. به اندازه کافی گردنبندی که دور گردن را احاطه کرده است، و از دستبندی که دور مچ را احاطه کرده است. بعد میگم: اگر یقین پیدا کنیم که در پس این عالم خالقی بزرگ، توانا، توانا نهفته است، آیا از روی عقل و عقل و خرد نیست که او را بیشتر می*شناسیم و بیشتر به او نزدیک می*شویم تا قدرتمندتر و امن*تر شویم. از خطر و اطمینان از ایمنی؟ آیا نادیده گرفتن آن ماجراجویی بزرگ و خطرناکی نیست؟ در اینجا یک سوال بسیار مهم در رابطه با موضوع ما وجود دارد: مذاهب و فرقه های زیادی وجود دارد و همه آنها ادعای حق و حق بودن دارند. چگونه دین واقعی را بشناسم؟ یا از کجا بفهمم حق با من است؟ . پاسخ به این سوال آسان نیست و نیاز به حجم و حجم دارد، اما من قواعد اولیه ای را بیان می کنم که جستجوگر حقیقت را به رسیدن به حقیقت سوق می دهد. شرط اول و اساسی: که باید در این دین محقق شود و با آنچه در این مقاله ارائه کردیم موافق است و موافق عقل و منطق است که این دین یا این آموزه دعوت به یگانگی (دین توحید) دارد که فقط خدای واحد را می شناسد. یگانه، فردی، ابدی، بی شریک و همتا، توانا از متخصص صالح. همه خدا اعم از آفرینش و اولا همدیگر سبحان الله را توصیف می کنند .. این منطق با یک فرق نمی کند . شرط دوم: باید روش یا روشی وجود داشته باشد که به وسیله آن این خدای بزرگ را عبادت کنیم و به آن تقرب پیدا کنیم - تبیین روش عبادت و معاملات - و این روش باید از طرف خود خداوند باشد و صحیح باشد و تحریف نشود. یکی از شروط اعتبار آن، تواتر راویان - انتقال از یکی به دیگری - است تا اینکه به رسولی که این خدای بزرگ مبعوث کرده است برسیم و هر گاه رسول به عصری که در آن زندگی می کنیم نزدیک شود، اقوال از او به حقیقت نزدیک تر است. به معنای واضح تر، باید از آخرین رسولی که خداوند برای مردم فرستاده، بگیریم. شرط سوم: این دین یا فرقه، آنچه پیش از آن بوده است را کامل کند و بقیه ادیان یا فرقه های آسمانی را بشناسد. همه ادیان آسمانی از جانب خدا هستند، همه ما باید به آنها ایمان داشته باشیم، و آنها یک سیستم شگفت انگیز، مفصل و کاملاً منسجم هستند که ثابت می کند خالق یکی است. اگر یکی از ادیان آسمانی را انکار کنیم یا یکی از رسولان را انکار کنیم، لاجرم بقیه را انکار می کنیم زیرا منبع یکی است. این همان چیزی است که خداوند گشوده و آسان کرده است و جز تلاش انسان نیست، اگر نیکی کردی از جانب خدا و به توفیق خداست و اگر توهین کنی یا کوتاهی کنی از من و شیطان است. نوشته شده / حامد علي عبد الرحمن ال حامد الغامدي

التعليقات

التعليقات ( 0 )

التعليقات ( 0 )

سحابة الكلمات الدلالية
جميع الأوقات بتوقيت جرينتش +4 ساعات. الوقت الآن هو 12:44 مساءً الخميس 19 مايو 1446.